قوله تعالى: إنما الصدقات للْفقراء زکاتها که شرع واجب کرد درویشانراست که هیچ چیز ندارند، و الْمساکین و ایشان را که کم از کفایت دارند، و الْعاملین علیْها و ایشان که صدقه مىستانند از متصدقان، و الْمولفة قلوبهمْ و ایشان که مىتألف کنند ایشان را بر اسلام تا دل فرا اسلام دهند، و فی الرقاب و در بردگان، و الْغارمین و اوام داران، و فی سبیل الله و در در سبیل خدا، و ابْن السبیل و راه گذریان که روى بخانه دارند، فریضة من الله این باز برنده الله است و بخشیده و نامزد کرده او، و الله علیم حکیم. (۶۰)
و خداى دانائیست راستدان.
و منْهم الذین یوْذون النبی و هم از ایشان است، ایشان که رسول را مىرنجانند بسخن، و یقولون هو أذن و میگویند وى همه گوش است، قلْ أذن خیْر لکمْ گوى اگر گوش است شما را به است، یوْمن بالله آنچه از خداى بوى آید بآن میگرود، و یوْمن للْموْمنین و مومنان را براست میدارد و راست گوى میداند، و رحْمة للذین آمنوا منْکمْ و رحمتى است گروندگان شما را، و الذین یوْذون رسول الله و ایشان که رسول خداى را مىرنجانند، لهمْ عذاب ألیم. (۶۱)ایشان راست عذابى دردنماى.
یحْلفون بالله لکمْ سوگندان میخورند شما را بخداى، لیرْضوکمْ تا شما را خشنود کنند بسخن، و الله و رسوله أحق أنْ یرْضوه و خداى و رسول وى سزاتر است که خشنود کنند وى را، إنْ کانوا موْمنین. (۶۲) اگر گرویدگاناند.
أ لمْ یعْلموا نمیدانند؟!، أنه منْ یحادد الله و رسوله که هر که گرانى کرد از خدا و رسول وى، فأن له نار جهنم او راست آتش دوزخ، خالدا فیها جاویدان در آن، ذلک الْخزْی الْعظیم. (۶۳) آنت رسوایى بزرگ.
یحْذر الْمنافقون مىپرهیزند منافقان، أنْ تنزل علیْهمْ سورة که فرو آید ور ایشان از آسمان سورتى، تنبئهمْ بما فی قلوبهمْ که ایشان را خبر کند از آنچه در دلهاى ایشان، قل اسْتهْزوا گوى هم این افسوس میدارید، إن الله مخْرج ما تحْذرون. (۶۴) که خداى بیرون خواهد آورد از دلهاى ایشان آنچه مىپرهیزند از آن.
و لئنْ سألْتهمْ و اگر پرسى از ایشان، لیقولن گویند، إنما کنا نخوض و نلْعب ما در سخنى بودیم که بزبان میگفتیم و بازى میکردیم، قلْ أ بالله و آیاته و رسوله گوى بخدا و بسخنان و دین وى و رسول او، کنْتمْ تسْتهْزون. (۶۵) مىافسوس دارید؟
لا تعْتذروا خویشتن را عذر مگویید و خویشتن را باز مپوشید، قدْ کفرْتمْ بعْد إیمانکمْ که پس ایمان خویش کافر شدید، إنْ نعْف عنْ طائفة منْکمْ اگر فرا گذارند لختى از اینان که درین سخن بودند، نعذبْ طائفة فرو نگذارند و عذاب کنند لختى را از ایشان، بأنهمْ کانوا مجْرمین. (۶۶) از بهر آنکه خداوندان جرم بودند.
الْمنافقون و الْمنافقات مردان و زنان منافقان، بعْضهمْ منْ بعْض همه از یکدیگراند، یأْمرون بالْمنْکر یکدیگر را بنا پسندیده میفرمایند، و ینْهوْن عن الْمعْروف و یکدیگر را از پسندیده باز میدارند، و یقْبضون أیْدیهمْ و دستهاى خود از نفقه فرو مىبندند، نسوا الله طاعت خداى بگذاشتند فنسیهمْ تا خداى نواخت ایشان بگذاشت، إن الْمنافقین هم الْفاسقون. (۶۷) که منافقان از ایمان راست بیروناند.
وعد الله الْمنافقین و الْمنافقات وعده داد الله منافقان را مردان و زنان، و الْکفار و کافران را، نار جهنم آتش دوزخ، خالدین فیها جاویدند اندر آن، هی حسْبهمْ آن بسنده است ایشان را، و لعنهم الله و لعنت خداى بر ایشان و لهمْ عذاب مقیم. (۶۸) و ایشان را عذابى پاینده.
کالذین منْ قبْلکمْ سرانجام اینان راست چون سرانجام ایشان که پیش از شما بودند، کانوا أشد منْکمْ قوة از شما سخت نیروتر بودند، و أکْثر أمْوالا و أوْلادا و بیشتر بودند بمال و فرزندان، فاسْتمْتعوا بخلاقهمْ بکوشیدند بهره خود را از این جهان، فاسْتمْتعْتمْ بخلاقکمْ و شما میکوشید بهره خود را ازین جهان، کما اسْتمْتع الذین منْ قبْلکمْ بخلاقهمْ چنان که ایشان کوشیدند که پیش از شما بودند، و خضْتمْ کالذی خاضوا در گرفتید همان سخنان نابکار که ایشان در گرفتند و بر آن رفتند، أولئک حبطتْ أعْمالهمْ ایشان آنند که کارهاى ایشان تباه گشت، فی الدنْیا و الْآخرة درین جهان و در آن جهان، و أولئک هم الْخاسرون. (۶۹) و ایشان بمانند زیانکاران.
أ لمْ یأْتهمْ نیامد بایشان، نبأ الذین منْ قبْلهمْ خبر ایشان که پیش از ایشان بودند، قوْم نوح و عاد و ثمود و قوْم إبْراهیم و أصْحاب مدْین و الْموْتفکات قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و گروههاى مدین و اهل شارستانهاى لوط، أتتْهمْ رسلهمْ بالْبینات بایشان آمد رسولان خداى به پیغامهاى روشن و نشانهاى درست، فما کان الله لیظْلمهمْ و خداى ور ایشان هرگز بیدادگر نبود، و لکنْ کانوا أنْفسهمْ یظْلمون. (۷۰) و لکن ایشان بر خود بیداد کردند.